قلع و قمع جنگلهای زاگرس/ با ژستهای محیط زیستی .
زاگرس دیگر جان ندارد». این
را درختان بلوط فریاد میزنند. صرف نظر از مجموعه عوامل غیر زنده که موجب خسارت به
بلوطستان شده، این روزها تبر تیز سودجویان امان درختان زاگرس را بریده است. روزانه
صدها درخت بلوط برای مشتی اسکناس به خاک میافتند تا اهداف مالی سودجویان تامین
شود.
اگر چه قلع و قمع درختان
زاگرس پیشینه دیرینه دارد و تن بلوطستان با زخم تبر بیگانه نیست، اما از زمانی که
قرار شد طرح تنفس در جنگلهای شمال اجرا شود، که براساس آن دو الی سه سال کسی حق
بهرهبرداری از درختان جنگلهای شمال را نداشته باشد، چوب خواران به سمت درختان
جنگلهای زاگرس گسیل شدند و همین باعث شد که قلع و قمع درختهای زاگرس و جنگلهای
غرب کشور به شدت افزایش یابد. تا آنجا که کارشناسان میگویند اگر این روند ادامه
داشته باشد، بعید نیست تا چند سال آینده از جنگلهای زاگرس فقط برهوتی به جای
بماند.
رنج بلوطستان فقط به
قاچاقچیان چوب و قلع و قمع درختان محدود نمیشود، بلکه ناقوس مرگ جنگلهای زاگرس
از خیلی وقت پیش به صدا در آمده است. آفت و بیماری، گرد و غبار، سوزاندن جنگل برای
تهیه ذغال و … در دل بلوطستان ریشه دوانده و از آنان فقط
شبحی بر جا گذاشته است، اکنون نیز تبر تیز سودجویان و قاچاقچیان چوب، امید را برای
نجات بلوطستان به یاس تبدیل کرده است.
جنگلهای زاگرس با گستردگی
در ۱۱ استان کشور با ۶ میلیون هکتار مساحت، ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند و حدود ۷۰ درصد تیپ گونههای جنگلی زاگرس را بلوطها
شامل میشوند. بر اساس آخرین آمار و بررسیهای صورت گرفته در استانهای زاگرس نشین
کشور بالغ بر ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار از سطح جنگلهای زاگرس تاکنون
بر اثر عوامل مختلف از بین رفتهاند یا در معرض نابودی هستند.
فقط در استان کرمانشاه از دی
ماه سال 96 تا مهر 97، 1هزار و 858 اصله درخت و نهال بلوط در جنگل های این استان
قطع شده است . اگر آمار 9 ماهه استان کرمانشاه را بهعنوان معیار ارزیابی در نظر
بگیریم و آن را به کل استانهای زاگرس نشین تعمیم دهیم. میتوان بگوییم طی 9 ماه
18 هزار و580 اصله از درختان زاگرس قلع و قمع شدند. زمانی این موضوع بغرنج تر میشود
که بدانیم این تعداد درخت در زمانی تن به تیغ تبر دادهاند که خبری از اجرای طرح
تنفس در جنگلهای شمال نبود و هنوز قاچاقچیان به سمت زاگرس هجوم نیاورده بودند.
دیروز عضو هیات رییسه
کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس دیروز به قطع درختان جنگلهای زاگرس واکنش
نشان داد و با هشدار در خصوص قاچاق چوب و خاک از کشور گفت: متاسفانه در چند ماه
گذشته برداشت از جنگلهای زاگرس و جنگلهای غرب کشور به شدت افزایش پیدا کرده و
شاهد قطع درختان بسیاری در این منطقه هستیم.
جلال محمودزاده (نماینده
مردم مهاباد در مجلس شورای اسلامی) با بیان اینکه با دو معضل قاچاق خاک و قاچاق
چوب در کشور مواجه هستیم، به ایلنا گفت: قاچاق چوب به این معنا نیست که چوبها فقط
به خارج از کشور ارسال میشود، بلکه بیشتر به کارخانههای داخل کشور فروخته میشود.این
نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: متاسفانه درختان جنگلهای زاگرس
را قطع و به کارخانجات کاغذسازی و یا به کشورهای همجوار حمل میکنند. این موضوع
جنگلهای زاگرس و غرب کشور را در معرض خطر تهدید قرار داده است.
وظیفه مراقبت از محیط زیست
از جمله مراقبت از جنگل های زاگرس بهعنوان ریه تنفسی کشور بر عهده سازمان محیط
زیست و منابع طبیعی است، اما محمودزاده با انتقاد از این سازمانها میگوید:
متاسفانه نه سازمان حفاظت محیط زیست و نه منابع طبیعی هیچ عکسالعملی در این باره
نشان نمیدهند، دلالهای بسیاری از این موضوع نفع میبرند و این خطر جدی است که
جنگلهای غرب و زاگرس را تهدید میکند.وی با بیان اینکه قوانین مجلس توسط دولت به
بهانههای مختلف اجرا نمیشود، گفت: اگر دولت نخواهد قانونی را اجرا کند، آیین
نامهای را در کنار قانون قرار میدهد و عملا اجرای قانون را با مشکل مواجه میکند.
با توجه به خسران محیط زیست که روزی نه یک مشکل آن، بلکه دهها مشکلاش خبرساز میشود ضرورت توجه به آن بیشتر از هر زمانی احساس میشود. ناگفته پیداست در خلق این مشکلهای زیست محیطی که برخی حتی به مرز بحران رسیده، هم ناآگاهی مردم و هم سهل انگاری و بی مسئولیتی مسئولان تاثیرگذار است. بدون تردید اگرسیاستهای دولت و بیتفاوتی و ناآگاهی مردم نسبت به منابع طبیعی تغییر نکند به طور حتم آیندهای سبز را برای کشور نمیتوان متصور شد.
با توجه به خسران محیط زیست که روزی نه یک مشکل آن، بلکه دهها مشکلاش خبرساز میشود ضرورت توجه به آن بیشتر از هر زمانی احساس میشود. ناگفته پیداست در خلق این مشکلهای زیست محیطی که برخی حتی به مرز بحران رسیده، هم ناآگاهی مردم و هم سهل انگاری و بی مسئولیتی مسئولان تاثیرگذار است. بدون تردید اگرسیاستهای دولت و بیتفاوتی و ناآگاهی مردم نسبت به منابع طبیعی تغییر نکند به طور حتم آیندهای سبز را برای کشور نمیتوان متصور شد.
از آن جا که سازمان محیط
زیست براساس قانون وظیفه حفظ و صیانت از محیط زیست کشور اعم از آب،خاک، جنگل و … را بر عهده دارد. با هر مشکل زیست محیطی نیز
در مظان اتهام قرار میگیرد و انگشت اتهام رسانهها و افکار عمومی به سمت آن نشانه
میرود. اما این سازمان از مشکلات عدیدهای رنج میبرد. مشکلاتی مانند کمبود
بودجه، کمبود نیروی انسانی و … که کارایی آن را پایین آورده است. بدون شک
مشکلات موجود این سازمان در بخشی از کوتاهیهایی که این سازمان به آن متهم است، بیتاثیر
نیست.گرچه بیان مشکلات سازمان حفاظتاز محیط زیست، کوتاهی آن را در قبال وظیفه
ذاتیاش توجیه نمیکند. اما برای این سازمان عریض و طویل با وظیفه خطیری که بر دوش
دارد، در ردیف بودجه کشور، منابع مالی کمی در نظر میگیرند. به نحوی که این سازمان
حتی به سختی از عهده پرداخت حقوق کارمندان خود بر میآید. زمانی بودجه این سازمان
را با بودجه چندصد میلیاردی برخی از سازمانها، نهادها و دفاتری که نقش خاصی در
رشد و بالندگی جامعه ندارند و حتی در مورد تاثیرگذاری فعالیتشان تردید و ابهام
وجود دارد، مقایسه میکنیم ، برخی از سیاستهای این سازمان مانند فروش مجوز پرنده
کشی که با وظیفه ذاتیاش در تناقض است توجیه پذیر میشود.
واقعیت این است با ژستهای
محیط زیستی و تعداد محدودی کارمند نمیتوان از تخریب کوهها و جنگلها، خشک شدن
دریاچهها و تالابها و مرگ گونههای مختلف جانوری و گیاهی جلوگیری کرد. حفاظت و
مراقبت از محیط زیست هزینه میخواهد که بودجه ناچیز سازمان محیط زیست جوابگوی آن
نیست. دلسوزان و دغدغهمندان محیط زیست امیدوار هستند هیات دولت در ردیف بودجه سال
98 بودجه مناسبی برای سازمان محیط زیست در نظر بگیرد تا از تکرار این فجایع زیستمحیطی
جلوگیری شود.
نظرات
ارسال یک نظر